کتاب پنج رازی که باید قبل از مرگ بدانی
آذر ۳, ۱۴۰۱

کتاب پنج رازی که باید قبل از مرگ بدانی

نام کتاب :  پنج رازی که باید قبل از مرگ بدانی (پنج رازی که باید پیش از مرگ بدانی)

نام نویسنده : دکتر جان ایزو

John-Izzo

از این کتاب بیشتر بدانیم …

دکتر جان ایزو با بیشتر از 200 نفر آدم های 60 تا 106 ساله که “خوشبختی و معنای زندگی را یافته اند،” به گفتگو نشسته است. این سالمندان برگزیده که در مجموع بیشتر از 18000 سال تجربه ی زندگی به همراه دارند، حقایقی هیجان انگیز را افشا می کنند.

old men & women

جان ایزو داستان هایی شگفت آور، انگیزه آفرین و نیز پنج راز که از گوش دادن به سخنان این خردمندان آموخته است، با ما در میان می گذارد تا آنچه در زندگی اهمیت دارد را مدت ها پیش از مردن کشف کنیم، پنج راز زندگی که اگر به کار گرفته شوند، از مردن نمی ترسیم.

تام و درختان لرزان سپیدار

می دیدم که دارم می میرم. به دلیلی که نمی دانم چه بود همه ی آنچه در آن لحظه می توانستم بیندیشم، ردیف درختانی بود که دریاچه را از جنگل جدا می کرد، درختان سپیداری که مردم قبیله ام آنها را سپیدارهای لرزان می نامیدند، زیرا آن سپیدارها برگ های کوچکی دارند که با وزش باد به لرزش درمی آیند، چنانکه گویی تمام جنگل می لرزد. وقتی احساس کردم زندگی ام را از دست می دهم، تنها اندیشه ای که به مغزم راه یافت، تصویر سپیدارهای لرزان بود و اینکه دیگر هرگز نمی توانستم آنها را ببینم. در آستانه ی نومیدی کامل، احساس کردم آن درختان نامم را فریاد می زنند.

برای آخرین بار به بالا نگاه کردم و انگار تنها برای دیدن یک سوراخ گرد بزرگ که لحظه ای پیش وجود نداشت، به بالای سرم نگریسته بودم. بدنم را بالا کشیدم، یخ را گرفتم و این بار یخ نشکست و آخرین دوستم به فاصله ای صد راس از آنجا دور شده بود را، دیدم، صدایش کردم و کمک خواستم. او بازگشت و کت اش را به سویم گرفت، مرا از دریاچه بیرون کشید و از مرگ حتمی رهانید. “

در آن زمان تام از اینکه زنده مانده بود ، خوشحال و شکرگزار بود. ولی به زودی بسیار درباره ی آن رویداد شروع به اندیشیدن کرد: “در شگفت بودم چرا در لحظات که نزدیک بود جانم را از دست بدهم به درختان فکر کردم . چرا به خانواده ام ، پدر و مادرم و یا پدربزرگ و مادربزرگم نمی اندیشیدم؟ همه ی فکرم متوجه آن درختان بود، درختان لرزان سپیدار و اینکه دیگر هرگز نمی توانستم آنها را ببینم. در این میان رازی وجود داشت که سالها با من همراه بود.”

ندای درونی

به باور من چنین به نظر می رسد که هر یک از ما بر دریاچه ی زندگی مان یک سپیدار لرزان داریم، همانچه که برایمان درست ترین است. وقتی به ندای این شور و جذبه توجه می کنیم، خوشبختی و هدف را می یابیم. وقتی آن را نادیده می گیریم، سوراخی در درون قلب مان احساس می کنیم که شبیه به سوراخ دریاچه ی منجمد است و نمی تواند پر شود. به خوشبختی چنگ می اندازیم و خوشبختی هر بار همچون ورق نازک یخ آن دریاچه ی منجمد در درون دست هایمان می شکند.

برای برخی از مردم جاده ی راستین زندگی همچنانکه برای تام اتفاق افتاد، در یک تجربه آشکار می شود. ولی برای بسیاری از ما مراحل کشف اینکه چه کسی هستیم بسیار دقیق تر و نظر گریزتر است و شاید بارها پیش بیاید و ما به آن توجه نکنیم.

گزیده ای از سخنان مصاحبه شوندگان

جان ایزو در کتاب پنج رازی که باید قبل از مرگ بدانی به این مساله اشاره کرده است که از مصاحبه شوندگان خواستیم راز یک زندگی کامل و همراه با خوشبختی را در یک جمله و یا کمتر با ما در میان بگذارند. ما آنان را به سهیم کردن جوان ترها در راز زندگی شان فرا خواندیم. در پاره ای موارد آنان از مرز یک جمله فراتر رفتند، البته می دانیم که خلاصه کردن یک عمر زندگی در یک جمله کاری آسان نیست.

در اینجا گزیده ای از رازهای زندگی آمده است :

مراسم های تدفین ده دقیقه ای و مراسم های تدفین ده ساعته وجود دارند. زندگی ات را به گونه ای سپری کن که وقتی بمیری، مردم علاقه مند باشند بمانند و مطالب و خاطراتی از شیوه ی زندگی ات و تاثیری که بر آنان گذاشته ای نقل کنند.

کن کرامبر، سلمانی شهر، 64 ساله


بدان که با قابلیت وجود در دنیا زاده شده ای و نه وابسته به موقعیتی که خویش را در آن می یابی. خودت را جدی نگیر، در دام تصوراتی که در سر داری اسیر نشو. آنها با واقعیت تفاوت دارند.

دونالد کلاین، روانشناس و نویسنده، 84 ساله


روی انباشته ها حساب نکن. من همیشه به دانشجویانم گفته ام اگر از ندای قلب تان پیروی کنید، میراثی از خود بر جا گذارید و بر آنچه اهمیت دارد تمرکز کنید، همه چیز خوب خواهد بود.

جرج بیر، فیزیکدان، استاد بازنشسته، 71 ساله


فردی را با همه ی وجود دوست بدار و بگذار فردی هم تو را با همه ی وجودش دوست بدارد. در مورد خودت، کنجکاوی و ابتکارت، کاوش و پویش ات با شور و اشتیاق عمل کن و به راستی پیگیر باش.

ویلیام هافیلد، 64 ساله

سخنان زیبا در مورد هدفمندتر زندگی کردن

برای دستیابی به یک زندگی هدفمندتر به آنچه جامعه و مردم درباره ات می اندیشند توجه نکن و از طریق نظم و انضباط – نیایشی و مراقبه ای – درون نگر باش تا دریابی چه چیز بالاترین اهمیت را برایت دارد و آن را دنبال کن.

جیمز آتری، شاعر و نویسنده، 73 ساله


اگر احساس ناخشنودی می کنی، خودت را با انجام کاری برای فردی دیگر سرگرم کن. اگر بر وجود خودت تمرکز کنی، ناخرسند خواهی بود، ولی اگر فکرت را بر کمک به دیگران تمرکز دهی، خوشبختی را خواهی یافت. خوشبختی بر اثر خدمتگزاری و مهرورزی حاصل می شود.

جووانا برداس، نویسنده، 64 ساله


واژه ی «بی حوصلگی» را از فرهنگ لغات خویش حذف کن و در هر جا که هستی بالاترین بهره را از هر لحظه برگیر، زیرا آن را باز نخواهی یافت.

ماکس و ایمن، 65 ساله


زانو بزن و زمین را ببوس، سپاسگزار باش که وجود داری، خودت و اطرافیانت را دوست بدار و تا آنجا که می توانی از زنده بودن لذت ببر.

کِرِگ نیل، 60 ساله

جان ایزو در مورد راز اول این چنین بیان می کند …

راز اول : با خودت صادق باش

بزرگترین فاجعه ی زندگی اینست که همه ی عمرت را به ماهیگیری بگذرانی تا بفهمی آنچه در جستجویش بوده ای، ماهی نیست.

هنری دیوید تورو

برای پی بردن به رازهای دیگر پیشنهاد میکنم حتماً این کتاب رو تهیه کرده و مطالعه کنید. به شما برای فهم ندای درونی و پیشروی گام هایتان در مسیر رسالت الهی، دیدگاه و درک بهتری می دهد. سعی میکنم کتاب های بیشتری معرفی کنم که روی زندگی شخصی خودم تاثیر بسیار زیادی داشته اند.

منبع : برگرفته از کتاب پنج رازی که پیش از مرگ باید بدانی

 


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *